کتاب کتابخانه نیمه شب
کتاب کتابخانه نیمه شب اگر شانس این را داشته باشید .که به کتابخانه نیمه شب بروید .و خودتان تمام زندگیهای دیگرتان را ببینید .چه اتفاقی خواهد افتاد؟
امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی حال حاضر شما باشند؟
در این کتابخانه به تعداد تمام افرادی که در کرهی زمین زندگی میکنند .کتاب وجود دارد و هرکس کتابخانهي زندگی مخصوص خودش را دارد. در کتاب کتابخانهی نیمه شب با نورا به کتابخانهی زندگی او میرویم.
دربان این کتابخانه که خانمی مسن است. درب کتابخانهی نورا را برایش باز میکند. تا او بتواند تمامی کتابهای زندگیاش را ورق بزند.
در این کتابها تمامی انتخابهای نورا در زندگیاش نوشته شده است. به تفصیل توضیح داده شده .که اگر هر مسیری را انتخاب میکرد در آینده چه اتفاقی رخ میداده و نتیجهی انتخابش چه میشده.
کارهای ناتمامش را اگر تمام میکرد .موفق میبود یا خیر. مواجهه عجیب انسان با کارهای کرده .و نکرده و عواقبش میتواند .هم لذتبخش و هم ترسناک باشد.
نورا با سوالی این چنینی به سراغ کتابخانهای مرموز میرود .که بداند قصه زندگی او چطور میشد .اگر در جایی از زندگی انتخاب دیگری میکرد.
او زندگیای پر از بدبختی و پشیمانی داشته. اما در این کتابخانه فرصتی برایش فراهم میشود .تا اوضاعش را روبه راه کند.
او این انتخاب را دارد. که زندگی کنونیاش را با زندگی جدیدی عوض کند. مسیر شغلی جدیدی داشته باشد. روابط شکستخوردهاش را از نو بسازد .و رویاهای کودکیاش را دنبال کند.
او باید در این سفر به دل کتابخانه نیمهشب به دورن خودش نظر کند .و آن چه را واقعا به زندگیاش معنا و ارزش میدهد. پیدا کند. کتابخانهای با انبوهی از کتاب که هرکدام قصه یک زندگی را میگویند.
شما با خواندن این رمان به نوعی افسون خواهید شد .تا به دنیای دیگری فرار کنید. نویسنده با داستانش این نکته مهم را گوشزد میکند .که نباید آثاری را که دیگران بر زندگی ما میگذارند، نادیده بگیریم.
همه چیز در زندگی مهم است. حتی اگر خیلی کوچک و ناچیز باشد. باید همواره به لحظه لحظه زندگیمان فکر کنیم. و آن را تحلیل کنیم .و همه احساسات خود را در نظر بگیریم تا مانع خوشبختی خود نشویم.
این اثر مجموعهای از پیامهای زندگی را در قالب یک طرح داستانی جالب برای خواننده دارد.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
احساس دلپذیری داشت. هم بوسه و هم دانستن اینکه میتواند تا این حد جسور باشد. دانستن اینکه هر آنچه ممکن بود برایش اتفاق بیفتد، جایی و در زندگی دیگری اتفاق افتاده است.
اندکی خیالش را بابت تصمیمگیری راحت کرد. این فقط حقیقت تابع موج جهانی بود. نتیجه گرفت هر تصمیمی که بگیرد ممکن است توسط فیزیک کوانتوم بیاثر شود.
هوگو گفت: «من هم اتاقی ندارم.»
احتمالا اینکه داشت در مورد فلسفه اگزیستانسیالیسم فکر می کرد، نشانه خوبی در مورد کیفیت ملاقات شبانهشان نبود.
مخصوصاً که این جمله خاص به ذهنش خطور کرده بود. کامو همچنین گفته بود: «اگه اتفاقی برای من رخ بدهد. آیا تمایل دارم آنجا باشم؟»
نورا نتیجه گرفت کامو آدم عجیبی است. به عنوان مردی که بسیار صمیمی بود و صحبت های عمیقی میکرد، حضور خوبی در لحظه نداشت.
شاید اگر انسان زندگیهای فراوانی را تجربه کند، تنها کسی که واقعا با آن رابطهی نزدیک دارد خودش است. نورا احساس کرد شاید خودش هم در آنجا حضور ندارد. چند ثاتیه بعد واقعا آنجا نبود.
- مشخصات کتاب کتابخانه نیمه شب:
نوشتهٔ : مت_هیگ
ترجمهٔ : محمدصالح_نورانی_زاده
۳۵۲ صفحه |رقعی|کاغذ بالک
برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال ۲۰۲۰
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.